توضیحات
غزل شماره 109:
دير است که دلدار پيامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
صد نامه فرستادم و آن شاه سواران
پيکی ندوانيد و سلامی نفرستاد
سوی من وحشی صفت عقل رميده
آهوروشی کبک خرامی نفرستاد
دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست
و از آن خط چون سلسله دامی نفرستاد
فرياد که آن ساقی شکرلب سرمست
دانست که مخمورم و جامی نفرستاد
چندان که زدم لاف کرامات و مقامات
هيچم خبر از هيچ مقامی نفرستاد
حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
گر شاه پيامی به غلامی نفرستاد
تعبیر غزل 109:
مدتی است منتظر رسیدن جوابی هستید و این انتظار شما را خسته و بی صبر کرده است. دروغ و نیرنگ شما را از رسیدن به اهداف دور خواهد کرد، برای رسیدن به آن چه شدیدا در طلبش هستید هرگز از راه دروغ و ریاکاری وارد نشوید. برای موفقیت و رسیدن به مراد دل صبر و حوصله زیادی لازم است. قرض ها به زودی ادا می شود و خبرهای خوشی از مسافرتان خواهد رسید.