توضیحات
غزل شماره 56:
دل سراپرده محبت اوست
ديده آيينه دار طلعت اوست
من که سر درنياورم به دو کون
گردنم زير بار منت اوست
تو و طوبی و ما و قامت يار
فکر هر کس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حريم حرمت اوست
بی خيالش مباد منظر چشم
زان که اين گوشه جای خلوت اوست
هر گل نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست
ملکت عاشقی و گنج طرب
هر چه دارم ز يمن همت اوست
من و دل گر فدا شديم چه باک
غرض اندر ميان سلامت اوست
فقر ظاهر مبين که حافظ را
سينه گنجينه محبت اوست
تعبیر غزل 56:
به امید رسیدن به مقصود تلاش می کنید، مطمئن باشید با کمی تلاش بیشتر و صبر و حوصله به مرادتان خواهید رسید. برای تحقق آرزوها منتظر معجزه های عالم بالا نباشید و بر توانمندی های خود تکیه کنید تا به نتیجه دلخواه دست پیدا کنید. خداوند را در هیچ صحنه ای از زندگی فراموش نکنید و مراقب اعمال تان باشید زیرا او نیز همیشه ناظر و همراه شماست. مراقب باشید که قدم های خود را کجا می گذارید زیرا یک خطای کوچک می تواند همه تلاش ها و زحمت های شما را نقش بر آب کند. قدر جوانی خود را بدانید و عمرتان را بیهوده هدر ندهید.