توضیحات
حافظ خوانی -صبا به مقدم گل راه روح بخشد باز(قسمت ششم)
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
صـبا بــه تهنيـت
پير مي فـروش آمد
كـه
مـوسـم طرب و عيش وناز ونوش آمد
هوا مسيح
نفس گشت و بـاد نافـه گشاي
درخـت
سـبـزشـدو مـرغ در خروش آمد
تنـور
لاله چـنان بر فروخت بـاد بـهار
كه غنچه
غرق عرق گشت و گل و به جوش آمد
بگوش هوش
نيوش از من بعـشرت كوش
كـه ايـن
سـخـن سحر از هاتفم بگـوش آمد
زفـكر
تفـرقـه بازآي تـا شوي مجموع
بـه حـكم
آنـكه چوشد اهرمن سـروش آمد
زمـرغ
صبـح نـدانـم كـه سوسن آزاد
چـه گـوش
كـرد كه باده زبان خـموش آمد
چه جاي
صحبت نامحرم است مجلس انس
سـر
پـيـالـه بپـوشـان كه خرقه پوش آمد
زخـانقـاه
بـه ميـخانه ميـرود حافظ
مـگـر
مـستـي زهـد ريـا بـه هوش آمـد