توضیحات
پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیست.............سردمه!!مثل یک چوب بلال , که تو قبرستون افتاده باشهعین کودک و خیال , این قدر پاپیچم نشوبینمون دو تا ننو می شه گذاشتپس چرا مورچه دونه می بره؟همچی تند و تیز می ره که انگاریاگه نره چرخ دنیا پنچره!جیرجیرک برای کی می خونه؟شب چرا تاریکه؟ ماه چرا طلاییه؟ گل چرا رنگینه؟آفتابگردون بی جهت می گرده؟کبوتر بی خودی می چرخه؟بغ بغو بی معناست؟همین جوری رو پارچه عکس شقایق می کشند؟موشه بی هیچ لذتی بچه می زاد؟خودت گفتی , بعدش هم خندیدی.....!ژان پل ساتراز پادگان در می رفت تا بره با خانمش شام بخوره شب و روز تو گوش "واگنر" ,دُهُل نت می زدند؟" کافکا" هیچ وقت نخندید؟گل رز را نشناخت؟شعاع طلایی خورشید و درک نکرد؟عرعر بچه همسایه رو هیچ وقت نشنید؟دلمون هندونهفکرمون هندونهروحمون هندونهبا یه دست سرنوشتیکی شو برداریم بسه!!!!!بابا!اصلا به ما چه که حاجی لک لکعاشق دختر درنا میشه ؟یا نمی شه!!می گی ما , برای روح مار و مور حلوا خیرات بکنیم؟فرق ما با اونا که ما فقط حرف می زنیملطف حرف هم مایه دردسره!!!