روزی لکلکی کنار برکهای ایستاده بود که روباهی به او نزدیک شد. لکلک ترسید و جهید. اما روباه کاری نکرد و سرجایش ایستاد. او با دهان باز لکلک را تماشا میکرد. پرنده تعجب کرد که چرا روباه حمله نمیکند. پرسید: اینجا چه میخواهی؟ روباه جوابی نداد و همچنان با دهان باز به لک لک نگاه میکرد. پرنده فکر کرد این حیلهگر انگار مثل همیشه نیست...
پادکست طرز نگاهی به نهجالبلاغه است آنچنان که به حال و روزگارمان ثمر دارد. در خبرگزاری ابنا سعی میکنیم با توجهی تاریخی پادکست طرز را بر مبنای نهج البلاغه مبتنی بر کلام حضرت امیرالمومنین (ع) تقدیم شما کنیم. شماره سیام: بخش نهم از پندها؛ از نادانی تا پشیمانی.
اولین نفر کامنت بزار
فرض کنید تیغی تیز را درون جیب لباس خود گذاشتها...
سعی کنید به خاطر بیاورید که در دوران تحصیل در م...
تکیه شما بر چیست؟ اهداف یا آرزوها؟ آیا تا کنون ...
سعدی مینویسد: نصیحت از دشمن «پذیرفتن» خطاست ول...
مدارا و مهربانی سفارش دین است. تردیدی نیست. اما...
آیا میتوانید با یک دست بنویسید و با دست دیگر ن...
محدودهی حریم شخصی شما کجاست؟ تا چه حدی حاضر ب...
ناامید که نباید شد، اما به هر حال ناامیدی نیز ب...
کاسبی میشناختم که حتا از یک ریال نمیگذشت. مرد...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است