توضیحات
داستانی دربارهی روابط پیچیدهی انسانی. این داستان بر محور این جملهی کلیدی ساخته شده است:
ما در زندگی تنها یک رابطه داریم که گاه آن را با آدمهای مختلف ادامه میدهیم.
رابطهي آدمها در زندگي شان هيچ وقت تمام نميشود، بلكه از جايي ديگر، با كسي ديگر ادامه مييابد. زندگي و عواطف ما امتداد احساس آدمهايي است كه شايد هرگز نديده باشيم.زندگی ما چون ابر از میان هم می گذرد.
این داستان مردی ست که بعد از جدایی در هتل زندگی می کند درست روزی که متوجه تغییراتی در بدن خود میشود با دختر زیتونی رنگ عجیبی آشنا میشود که انگار از مدتها پیش او را میشناخته و زیر نظر گرفته بوده است.
جنگل ابر داستانی است از کتاب (بارون ساز) که در نشر چشمه منتشر شده است. این کتاب را میتوانید به راحتی از سایت نشر چشمه تهیه کنید.
(چه عجیب است وقتی هر دو میفهمید سالها پیش از این که هم دیگر را بشناسید و دوست بدارید درون زندگی هم حضور داشته اید.
مهتاب زیبا ترین لحظه های زندگیش را در همان اتاقهای رو به دریا گذرانده بود که مرد ساخت.
مردی که آن صبح با زنش حرف می زد هرگز نخواد فهمید چگونه زندگی مردی دیگر را نجات داده است. مثل آن کارگردان کانادایی که هرگز نخواهد فهمید لذت زندگی در کنار نازنین را مدیون مردی در ایران است و خوشبختی شان به بهای ویرانی یک زندگی دیگر تمام شده است.
زندگی همه ی ما چون سایه از میان هم می گذرد)
بخشی از متن داستان