مو سی تو همین جا؛ حنا بار گذاشتم!
گذاشتم گذشتم از اون پیر ساحل نشین
تا یه روزی خبر، سی دل مو بیاره…
قراره از اینجا که هستی؛ که وصلش کنم مو به دریا
قراره به جای سواری؛ یه قایق بیارم دم خونتون!
با گل و روسری اناری… با یک عالمه مرغ دریایی خوش نوای جنوبی!
نترس عشق جونی! نترس عشق جونی!
یهوی وقت رفتن ببینی؛ بچا خورده میرن
زنا توی کل و یزله میرنوُ میپیچه بانگ نی همبونه؛ توی دل که یارم آوردن
و دریا تماشا میشینه, سی لحظه ی که پا روی دستاش بذاری
و جاشوی خستش توی شرجی؛ که یک عمر پاروش شکسته
حالا هم گرفته و می تازه موجی…
و میدونه عشقش نترسه… نترس عشق جونی!
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است