به شب لحظه ای که در دامن افق سر کشد ستاره
کند با فسونگری سوی عاشقان هر زمان نظاره
شبان با نوای نی گویدت خوش از کوه و از کناره
که از کس نشانه در این گردش زمانه کجا مانده جاودانه
نماند ز ما اثر در جهان مگر شعر عاشقانه
خوشا لحن عاشقی زان که جاودان ماند این ترانه
سحرگه که در چمن غنچه پیرهن میدرد ز مستی
دهد جلوه چمن رونقی دگر بر جمال هستی
بگیرد ز ژاله ها جام لاله ها حال می پرستی
شنیدم ز بلبل که گفتی به خوشه چینی که گل زین چمن نچینی
که این لاله و سمن سرو و نسترن هر کجا که بینی
بود قلب عاشقی چشم دلبری موی نازنینی
BRAND_USER
عالی بود
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است