من در آیینه تورا میبینم که تو انگار من و من تو تو منی
حال من بد تو به این من که تویی کاش یکم سر بزنی
چه کسی از دل من توبه کنم می آیی
به کسی غیر توام قانع نمیشم مث تو نی جایی
قلمم خشک شده جوهر و کاغذ خالی
و تو انگار نه انگار که گاهی حالی از من بی من بی حوصله بیمارم من
که فقط از همه عالم تورو میخواهم من اون که هر روز دچار تو منم
گر چه دست تو مرا بار دگر پس بزند
هیچ میدانی که شاعر شده من همه از شعر تو عاشق شده ان
قصه ی ما همه را یاد هم انداخت ولی تو همه سعیتو کردی منو از یاد ببری
بروی رفتیو خاطره ها جا مانده و من از عالم و عالم رانده
به دلم وعده ی دیدار بده جنس تو از همه مرغوب تر است
نئشه ام کن به نگاهی آری من خمارم د بجنب پول پرست
رعشه افتاده به جانم مگه کوری عوضی بغلم کن و بگو مال منی
بحث سر محرم و نامحرم نیست قول دادی که به دادم برسی
منجلابی که در آن گیرم من خون بهایش جوانیه من است
هیچ کس راه درست نیست کسی هدف ظلم جهانی شدن است
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است