این بار که برگشتی بازم خدارو شکر
با هم دوتا فیلمو تو سینما دیدم
باهم دوتا کافه باهم غذا پختیم گفتم
دوست دارم گفتم تو هم گفتی
ترکم که میشتی رو زین موتور تو شهر
هی زمزمه میکردی با عشق در گوشم
انگار میدونستیم از هم جدا میشیم
این وصلت نا ممکن من آب و تو آتیشی
اما دلم برات تنگ میشه نشد بمونم
پیشت هوا که بارونی شد بخار نشست رو شیشه
اول اسممونو روی بخارا حک کن میگن
که بی تو شادم به گفته هاشون شک کن
چون دلم برات تنگ میشه نشد بمونم
پیشت هوا که بارونی شد بخار نشست رو شیشه
اول اسممونو روی بخارا حک کن میگن
که بی تو شادم به گفته هاشون شک کن
چون دلم برات تنگ میشه
چون دلم برات تنگ میشه
من به زندگی بعد از مرگ هم معتقدم
چون که بعد از تو من مردم و بازم زیستم
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است