از بس که عمری خورده ام بغض گلویم را
دریا دلم حالا ببند ای عشق جویم را
بی پرده با من باش این مردم نمی دانند
تنها حجابت فاش کرده مو به مویم را
این چند قطره اشک تو عشق است یا بازی
که می برد این چند قطره آبرویم را
من صحبتم با زندگی جز عشق چیزی نیست
چون خوانده ام دست حریف رو به رویم را
زیباترین رویایی حتی در این تنهایی
من این همه زیبایی هرگز ندیدم
شبیه کوه دردم هر شب صدایت کردم
تا به خودم برگردم تو را شنیدم
در سینه ات یک راز پنهان است و می خواهم
پایان دهم امشب عذاب جست و جویم را
در سینه ام یک آرزو دارم نمی گویم
شاید خودت پیدا کنی آن آرزویم را
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است