گل های شمعدانی همه شکلِ تو هستند
رنگین کمان را بر سرِ زلفِ تو بستند
تا طاقِ ابرویِ بُت من ، تا به تا شد
دردی کشان پیمانه هاشان را شکستند
یک چِکه ماه افتاده بر یادِ تو و ، وقتِ سحر
این خانه لبریزِ تو شد ، شیرین بیان حلوای تَر
امشب تمامِ عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی ، با من بمان با من سحر کن
بشکن سرِ من کاسه ها و کوزه ها را
کج کن کلاه دستی بزن ، مطرب خبر کن
امشب تمامِ عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی ، با من بمان با من سحر کن
بشکن سرِ من کاسه ها و کوزه ها را
کج کن کلاه دستی بزن ، مطرب خبر کن
تو میرِ عشقی تو میرِ عشقی عاشقان بسیار داری
پیغمبری با جانِ عاشق ، با جانِ عاشق کار داری
یک چِکه ماه افتاده بر یادِ تو و ، وقتِ سحر
این خانه لبریزِ تو شد ، شیرین بیان حلوای تَر
امشب تمامِ عاشقان را دست به سر کن
یک امشبی ، با من بمان با من سحر کن
بشکن سرِ من کاسه ها و کوزه ها را
کج کن کلاه دستی بزن ، مطرب خبر کن
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است