پسرِجوان همچنان با پدرش در حال جر و بحث بود. پدر با طمأنينه میگفت: «پسر جان؛ قبول کن که کوتاهی کردی. اگر مراحل قانونی را درست انجام داده بودی درگیری ما خیلی کمتر بود». پسر که از ناراحتی رگهای گردنش بیرون زده بود و صدایش میلرزید گفت: «بابا ؛ شما هم که حرف این آقا رو میزنی. من میگم معافیت دارم. اصلاً مالیات به من تعلق نمیگیره».
نویسنده: مهدی میرعظیمی
سایت های ما:
www.ketabeyek.com
www.radioyek.org
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است