سالهاى سال به تو انديشيدم
ساليان دراز تا به روز ديدارمان
آن سالها كه مىنشستم تنها و شب بر پنجره فرود مىآمد
و شمعها سوسو مىزدند.
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است