فصل سوم
رودسر، بن بست ارغوان و خانهای با شیروانی نارنجی
· ایکاش صبح نشه …
· از الان بهش فکر نکن. برو استراحت کن، امروز همش تو راه بودی. از وقتی هم رسیدی استراحت نکردی
· مهرناز؟
· بله؟
· هیچی ... شب بخیر
تا صبح نیمه بیدار بودم و بادقت به صدای باران روی شیروانی گوش میدادم. هر قطره باران چنان خود را روی شیروانی پرت میکرد که دیگر از حیاطِ خانه صدای جیرجیرکی به گوش نمیرسید
.................................
نویسنده: امیرعلی مهاجری
گوینده: رضا جعفرپور
ضبط در استودیو راوا
میکس و مسترینگ استودیو عسرا
کارگردان صوتی: امیرعلی مهاجری
تهیه و تولید از استودیو نوو
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است