راهرو پر از پالتوهاي زمستاني بود و از اتاق مهماني صداي تنهاي پيانو شنيده مي شد. عكس ويكتور ايوانويچ در آينه گره كراواتش را مرتب كرد. خدمتكار روي نوك پا ايستاد تا پالتوي او را اويزان كند؛ اما پالتو كنده شد و دو پالتوي ديگر ار نيز با خودش پايين كشيد و او مجبور شد از اول شروع كند. ويكتور ايوانويچ آرام و روي نوك پا به د رنزديك شد، صداي موسيقي بلافاصله بلندتر و شجاعانه تر شد.
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است