در راه عنكبوت براي فرار از چرخ كالسكه ها و گاري ها خودش را به درون لوله فاضلاب كشاند. هنوز چشمش به تاريكي عادت نكرده بود كه صدايش زدند. عنكبوت لنگي به طرف صدا برگشت و يكي از خويشاوندان دورش را ديد. اين عنكبوت زماني توي آشپزخانه كاخ دوشس ها زندگي مي كرد و اسمش هفت و نيم بود، چون فقط هفت و نيم پا داشت. نصف پاي هشتمش را در يك حادثه ناگوار از دست داده بود…
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است