- 685
- 1 سال پیش
•پیرمرد مشغول جمع کردن خار در صحرا بود که آهویی با عجله از جلوش رد شد و وارد خونهای شد که در نداشت......
•
پیرمرد مشغول جمع کردن خار در صحرا بود ک...
03:26
- 685
- 1 سال پیش
03:26
- 323
- 1 سال پیش
•شاطر آردش تموم شده بود و مجبور شد شبانه راه بیوفته سمت آسیاب، تو راه صدای عروسی شنید......
•
شاطر آردش تموم شده بود و مجبور شد شبانه...
05:11
- 323
- 1 سال پیش
05:11
- 490
- 1 سال پیش
•مرد تاجر در کنار روستایی کاروانشو برای استراحت نگه داشته بوده که متوجه حضور مردی با لباس سفید در بین کاروانش میشه...!افسانهای در دستهی افسانههای پریان....
•
مرد تاجر در کنار روستایی کاروانشو برای ...
09:29
- 490
- 1 سال پیش
09:29
BRAND_USER
3 سال پیشپادکست اول با صدای قشنگ تو گلیِ عزیزم بسیار دلنشین و البته آموزنده بود? آرزوی قشنگترین اتفاقات رو برای رادیو دوک دارم?? زنده باد
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است