4 امین نامه
اگر لازم باشد برایت 365 نامه ...
چشم بستن چشم مستش نگرم
ناگهان دل دادید دی...
بعد از این از تو دگر هیچ نخواهم
نه درودی،...
در آینه بوسید خودش را و نفهمید
آن لب که ه...
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگر...
تا در دل من آتش عشقِ تو فروخت
از نیک و بد...
گر خونِ دلم خوری زِ دستت ندهم
زیراکه به خ...
برخيز دلا که دل به دلدار دهيم
جان را به ج...
من برگشتم اما این بار داستان نبودنت را طور دیگر...
کامنتی ثبت نشده است
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است