داستان این پادکستها از زمانی شروع شد که به خاطر شیوع بیماری کرونا مدارس تعطیل شدن و خواهرزاده ام هر روز و هر ساعت تو واتساپ بهم پیام میداد و سعی میکرد وقتش رو با من پر کنه. بهش گفتم هر شب یه کتاب بخون و خلاصه کن و صداش رو برام بفرست . بعد یه مدتی هم گفتیم خب این قصه ها رو برای همه بزاریم.
کامنتی ثبت نشده است
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است