رمان "چيپالينو" جانی روداری

فرنگیس آریان‌پور
    13
    میانگین پخش
    113
    تعداد پخش
    1
    دنبال کننده
    شواليه گوجه فرنگي تمام ساكنان روستاهاي اطراف كاخ دوشس ها را در سالن كاخ جمع كرد تا موضوع مهمي را به اطلاع آنها برساند. مردم نگران و ناراحت بودند، زيرا از اين گونه جلسات نمي شد انتظار چيز خوب...

    شواليه ...

    18:12
    • 8

    • 1 سال پیش
    18:12
    در راه عنكبوت براي فرار از چرخ كالسكه ها و گاري ها خودش را به  درون لوله فاضلاب كشاند. هنوز چشمش به تاريكي عادت نكرده بود كه صدايش زدند. عنكبوت لنگي به طرف صدا برگشت و يكي از خويشاوندان دورش...

    در راه عنكبوت براي فرار از چرخ كالسكه ها و...

    15:37
    • 10

    • 1 سال پیش
    15:37
    خير، خير، نمي خواهم شما را فريب بدهم. اصلاً پرچم سفيدي در كار نبود. يك لشگر تازه نفس از ليمو ترش ها كه از پايتخت اعزام شده بودند براي حمله آماده مي‌شدند. براي دوستان ما فقط دو راه باقي مانده بود:...

    خير، خي...

    14:48
    • 2

    • 1 سال پیش
    14:48
    ژنرالهاي قهرمان از دروازه پارك رد شدند و به سوي ساختمان كه روي تپه‌ واقع شده بود حركت كردند. بالارفتن از تپه براي شاهزاده كه عادت به چنين كارهايي نداشت دشوار بود. او از خستگي مفرط به سخ...

    ژنرالها...

    12:52
    • 2

    • 1 سال پیش
    12:52
    در آن حوالي گرگها، خرس ها و جانوران وحشي ديگر زندگي مي‌كردند و براي جلوگيري از حمله آنها اطراف غار را با افروختن آتش تا صبح روشن نگه مي داشتند. البته اين كار مي توانست آنها را لو بدهد و آتش از كا...

    در آن ح...

    15:05
    • 4

    • 1 سال پیش
    15:05
    صبح روز بعد ليمو شيرين در صدر يك لشكر ليموترش وارد دهكده ‌شد. صداي زنگوله كلاههاي سربازان هم ساكنان دهكده و هم حيوانات را ترساند. گاوها كه در آن نزديكي مشغول چرا بودند از خوردن باز ايستادند و خود را ب...

    صبح روز...

    13:35
    • 9

    • 1 سال پیش
    13:35
    به دستور شواليه گوجه‌فرنگي، عمو كدوئي، پروفسور گلابي، استاد انگوري، عمه كدوئي و ديگر اهالي دهكده دستگير و به زندان انداخته شدند. البته منظور از زندان زيرزمين تاريك و پر از موش كاخ است. خوشبختانه ...

    به دستو...

    20:55
    • 27

    • 1 سال پیش
    20:55
    چيپالينو در كفاشي استاد انگوري مشغول كار شد و بزودي در كار كفاشي مهارت زيادي كسب كرد. او به همه كارها مي‌رسيد، چرمها را موم مي‌ماليد، زير كفشها ميخ مي‌كوبيد، زير پاشنه‌ها نعل مي‌زد و اندازه ...

    چيپالين...

    17:05
    • 9

    • 1 سال پیش
    17:05
    چيپولونه پسري داشت به نام چيپالينو. چيپالينو هفت برادر ديگر داشت بنامهاي: چيپوله‌تو، چيپولوتو، چيپولوچا، چيپولووچا و الي آخر. اين اسامي مناسب‌ترين نام براي اعضاي يك خانواده صادق و درستكار پياز بود. آن...

    چيپولون...

    23:08
    • 29

    • 1 سال پیش
    23:08
    shenoto-ads
    shenoto-ads