داستان‌های تاریخی

خلاصه‌ی اپیزود بیست‌و‌سوم از قلم سرنوشت؛ نویسنده در شرایطی سخت قرار گرفته‌است. از طرفی عدم توان در نگهداریِ فرزند و از طرفی دیگر نیز مشکلات ریشه‌دارِ مادرش باعث می‌شود تا مجدداً ازدواج نماید. هر چند ...

خلاصه‌ی اپیزود بیست‌و‌دوم از قلم سرنوشت؛ نویسنده وضع فعلی را نابسامان می‌نگرد و سپس با شکایت دیگر همسایه‌ها مواجه می‌شود و همین موضوع بیش از پیش ذهنش را مشغول می‌کند. پس از ورود به خانه، متوجه عدم حض ...

خلاصه‌ی اپیزود بیست‌و‌یکم از قلم سرنوشت؛ پس از نقل‌مکان‌های متعدد، حال نوبت به تغییر دکان و ادامه‌ی کسب‌و‌کار رسیده‌است. اگرچه مشکلی از سوی شغل وجود ندارد، اما نویسنده هرچه زیادتر تلاش می‌کند، گویی ب ...

خلاصه‌ی اپیزود بیستم از قلم سرنوشت؛ نویسنده چندی‌ست که غرق جذابیت کتاب و یافته‌های آن خانه‌ی رازآلود و اسرارآمیز شده‌است؛ به همین دلیل شوقی محرکش می‌شود تا به جست‌و‌جوی دیگر کتب مرتبط با آن مسائل بپر ...

خلاصه‌ی اپیزود نوزدهم از قلم سرنوشت؛ نویسنده پس از ازدواج و گذشت زمان، قصد دارد تا مادرش را ملاقات کند و همسرش نیز مشتاق چنین امری‌ست، اما دیدار با مادرش، مقداری شرایط را پیچیده می‌کند و از سوی او نی ...

خلاصه‌ی اپیزود هجدهم از قلم سرنوشت؛ نویسنده گویی پشیمان است، اما می‌داند که هرچه کند، با خود و زندگی‌اش کرده‌است. در ادامه‌ی ماجرای شب اول کماکان خسته و درمانده وقت می‌گذراند و فرستادگان مادرِ همسرش ...

خلاصه‌ی اپیزود هفدهم از قلم سرنوشت؛ نویسنده بابت رفتارهای مادرِ فاطمه بسیار ناراحت و سرخورده‌ست و تصمیم به بازگرداندن جهاز می‌گیرد، اما با اصرار آشنایان فراموش می‌کند و به جشن عروسی می‌پردازد. پس از ...

خلاصه‌ی اپیزود شانزدهم از قلم سرنوشت؛ نویسنده قول و قرار ازدواج را با مادرِ فاطمه درمیان می‌گذارد و بالاخره این وصلت سر می‌گیرد. پس از عقد، طی قرارهایی که با همسرش به گردش می‌روند، گفت‌و‌گویی بین‌شان ...

خلاصه‌ی اپیزود پانزدهم از قلم سرنوشت؛ نویسنده عاشق و کور شده‌است. او با رفقای خود و مادرش مشورت می‌کند، پیشنهاد و گزینه‌ی دیگری نیز در اختیار دارد، اما انتخاب او فقط همانی‌ست که خودش می‌خواهد. پس از ...

خلاصه‌ی اپیزود چهاردهم از قلم سرنوشت؛ نویسنده فشار بسیاری بابت عشق و علاقه‌اش تحمل می‌کند، گویی قیمت معشوق این‌قدرها هم نبوده‌است. پس دیداری با رفقای پیر تازه می‌کند و او را با التهاب عشق جوانی آشنا ...