ای چرخ! غافلی که چه بیداد کردهای
وز کین چهها در این ستمآباد کردهای
بر طعنت این بس است که با عترت رسول
بیداد کرده خصم و تو امداد کردهای
ای زادهٔ زیاد نکرده است هیچگه
نمرود این عمل که تو شدّاد کردهای
کام یزید دادهای از کشتن حسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کردهای
بهر خسی که بار درخت شقاوت است
در باغ دین چه با گل و شمشاد کردهای
با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو
با مصطفی و حیدر و اولاد کردهای
حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن
آزردهاش به خنجر بیداد کردهای
ترسم تو را دمی که به محشر برآورند
از آتش تو دود به محشر درآورند
محتشم کاشانی
کمالالملک و تدین در اتاق کنار تالار نشستهاند.
تدین اگر قضیه رعشه دست، صحت داشته باشه، در این موقعیتِ شاهفرموده مجربترین اطبا در داخله یا خارج از کشور به هزینه دولت احضار و در سلامت دست استاد کوتا...
کمالالملک و تدین در اتاق کنار تالار نشستهاند.
ت...
کمالالملک کنار تدین در حضور رضاخان در کاخ است.
تدین اعلیحضرتا! استاد کمالالملک حسبالامر احضار و الساعه شرفیاب حضور مبارک اند. استاد استدعای دستبوسی دارند.
رضاخان ما کهنهسربازها سرمون از پشت هم...
کمالالملک کنار تدین در حضور رضاخان در کاخ است.
ت...
صحنههایی از مبارزههای مسلحانه مشروطهطلبان با قوای دولتی که حاکی از پیروزیهای پیدرپی مشروطهطلبان است.
کاخ گلستان
شاه زیر کرسی نشسته و کمالالملک مشغول خواندن کتاب است. اتابک وارد اتاق میشود.
...
صحنههایی از مبارزههای مسلحانه مشروطهطلبان با قو...
باغ گلستان
شاه در صحن باغ گلستان نشسته است و کوتولهها مشغول لودگی و مسخرهبازی هستند. اتابک و کمالالملک نیز حضور دارند.
مظفرالدینشاه بلندش کن. بلندش کن هوا! بزنش زمین!
اتابک استاد، میبینید گوش ...
باغ گلستان
شاه در صحن باغ گلستان نشسته است و کوتو...
مظفرالدینشاه هرچه بلاست، بر این دل مبتلاست. چه بلا سفری شد اتابکجان این سفر!
اتابک بحمدالله خطر گذشت. شاهجون! ماهجون! آمده بود بلایی، ولی به خیر گذشت.
مظفرالدینشاه ما که دوتا گوشمان را می...
مظفرالدینشاه هرچه بلاست، بر این دل مبتلاست. چه بل...