• 8 سال پیش

  • 708

  • 04:56

هفت خوان رستم - خوان چهارم: زن جادو

yaser farzan
5
توضیحات
هفت خوان رستم نویسنده: نسرین سید ابوالقاسم تهیه کننده و کارگردان: حمیدرضا رحیمیان تنظیم و کننده و گوینده: یاسر فرزان راوی: شهربانو اورنگیان بخش اول: (نیرنگ اهریمن زیبا روی) اهریمنی در لباس زنی خوش چهره و زیبا روی بر کیکاووس ظاهر می شود و با رقص و رامشگری او را ترقیب می کند که به مازندران حمله کند و کیکاووس قصد عزیمت به می کند. بخش دوم: (چاره جویی شاه مازندران از دیو سفید) شاه مازندران از حمله کیکاووس آگاه می شود و پریشان به دنبال راه چاره ای می گردد و از دیو سفید یاری می طلبد... بخش سوم: (شکست کیکاووس از دیو سفید) در نبرد با دیو سفید لشکر کیکاووس شکست می خورد و کیکاووس برای پیروزی پی راه چاره ایست… بخش چهارم: (چاره جویی کیکاووس از زال) کیکاووس از زال راه چاره می طلبد و او رستم را به یاری او می فرستد. بخش پنجم: (خوان اول: نبرد رخش با شیر) رستم برای نجات شاه ایران بر رخش نشست و به سمت مازندران تاخت. غافل از اینکه در بیشه شیر اطراق کرده است... بخش ششم: (خوان دوم: گذر از بیابان خشک) چون خورشید از کوی سر زد تهمتن راه در پی گرفت اما در صحرایی سوزان گرفتار شد. چاره در این حرارت سوزان ناپیدا بود... بخش هفتم: (خوان سوم: کشته شدن اژدها به دست رستم) چون اژدها بر خوابگاه بازگشت رستم را در حال خواب دید. رخش با دیدن اژدها بر خود جنبید و سم به زمین کوبید. بخش هشتم: (خوان چهارم: زن جادو) رستم در راه می پویید که به بوستانی زیبا و گل آرا رسید. دید در آنجا خوانی رنگین گسترده یافت بر خوان فرود آمد و آواز خوشی سرداد. تا چه در انتظار او خواهد بود. بخش نهم (خوان پنجم: جنگ با اولاد مرزبان) رستم تمام شب رانده بود و اکنون جانش خسته و آزرده بود و لازم بود که بیاساید. به دشتی رسید و در آنجا رخش را رها کرد تا دمی آرام گیرد ولی دشتبان از دیدن او خشمگین شد و با چوبی به پای رخش کوبید. رستم از دیدن چنین صحنه ای خشمگین شد... بخش ده (خوان ششم: جنگ با ارژنگ دیو) چون نیمه ای از شب گذشت از سوی مازندران خروش بر آمد و در هر گوشه ای شمعی بر افروخت و فریادی بر آمد. تهمتن از اولاد پرسید که آن جا که آتش افروخته شده است کجاست؟ والاد پاسخ داد که آنجا سرزمین مازندران و خیمه ارژنگ دیو است که هر زمان بانگ بر می آورد... بخش یازدهم ( خوان هفتم: جنگ با دیو سفید) آنگاه رستم برخاست و اولاد را بر ترک رخش نهاد و به سمت کوهی که دیو سفید در آن سکنا داشت تاخت. هفت کوهی را که در میان بود به سرعت در نوردید و به سمت غاری رفت که دیو سفید در آن بود... بخش دوازدهم (پایان نبرد) رستم کمند از اولاد برگرفت و او را از درخت باز کرد و گفت اکنون جایگاه کاووس شاه را بنما. و به سمت زندان ایرانیان تاخت. دل کیکاووس با شنیدن بانگ رخش روشن شد و به ارتشیان خود نوید داد اما ارتشیان او... بخش سیزدهم پایان داستان از سوی کیکاووس و بزرگان دربار ایران چشم به راه رسیدن رستم بودند و انتظار بازگشت او را از نبرد بزرگش می کشیدند. تا اینکه خبر ظفر رستم به ایرانیان رسید... از شما دعوت می کنیم به این مجموعه صوتی جذاب و پر از حماسه توجه فرمایید.

با صدای
بابک حسن خانی: کیکاووس
یاسر فرزان: شاه مازندران
حمیدرضا رحیمیان: دیو سفید
علی محمد طاهری: زال
احسان طالب نیا: رستم
نازنین ادیب زاده: رودابه
راوی: شهربانو اورنگیان
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads