توضیحات
«اِیآی: هوش مصنوعی» (2001 م) بیشک یکی از فلسفیترین فیلمهای بلندپروازانهی استیون اسپیلبرگ(1946م) است. اِیآی یک تور دو فرنس احساسی و بصری است که بهراحتی نمیتوان آن را در یک دستهبندی مشخص قرار داد؛ بهطور چشمگیری از بیشتر فیلمهای اسپیلبرگ فضای تاریکتری دارد و تا اندازهای تاثیرات انسانگریزانهی آثار استنلی کوبریک فقید (1999 – 1928م) (که اسپیلبرگ پیش از مرگ کوبریک، با او همکاری داشته است) را منعکس میکند. بااینحال، این فیلم اثر انسانمدارانهی متفاوت و شاید بدبینانهای به جا میگذارد که البته خالی از همدلی و امید نیست. صرفنظر از نقاط ضعف فیلم، که شامل برخی نقصهای فنی و احساساتیگری میشود، اِیآی مکاشفهای عمیق در وضعیت انسانی است. هدف در این مقاله، ضمنِ حمایت از فیلم، ارائهی برداشتی از اِیآی علیه حملات نقادانهی گوناگون و تمرکز نویسندگان بهطور خاص، بر آخرین سکانس فیلم است که بسیار از آن بدگویی شده، چنانکه بسیاری از منتقدان استدلال میکنند که سکانس آخر ضمیمهای بیتوجیه و عاطفی است. مقاله در پنج بخش نوشته شده است؛ در بخش اول نویسندگان توضیح میدهند که چرا گمان میکنند دیوید (هالی جول اوسمنت)از جنبههای بسیار مهمی، یک انسان واقعی است. در بخش دوم، بهطور مختصر، تفسیر اِیآی از وضع انسان شرح داده میشود. موضوع مورد بحث در این بخش، تفسیر «تراژیک» زندگی انسان است که اِیآی ارائه میدهد در بخش سوم و چهارم، برای مشکلاتی که در بخش دوم ذکر شد، دو راهحل ممکن مورد بحث قرار میگیرد و در بخش پنجم بحث میشود که آیا این دو راهحل میتوانند بهنوعی سنتز شوند یا استعلا یابند، یا نه.