"پادکست روزمرگی : تو تمام مرا از بر بودی /...
.
وقتی انگشتان باریکش به دور میز میچرخید .. تارهای موی او در شعله های شومینه چون طلایی ظریف میدرخشید ..
سکوتش پر از فریاد بود .. با هر حرکت انگشتانش رو...
"پادکست روزمرگی : تو تمام مرا از بر بودی /...
.
...