توضیحات
داستان کوتاه هی کم تر شدیم نوشته ی عزیز نسین ماجرای این داستان در واقع سرگذشت شخصی است که به دلیل ورشکستی کارفرمای خود از کار خود اخراج می شود و دچار بحران مالی می شود. در همین حین یکی از آشنایانش به او پیشنهاد می کند که در شهری دور تر از محل سکونتش شغلی خوب با دستمزد عالی برایش پیدا می کند و به قول خود عمل هم می کند. اما او برای رفتن به آن محل پول کافی ندارد و آنقدر از دیگران پول قرض گرفته که دیگر نمی تواند قرض کند. وسایل زندگی خود را می فروشد و با همراهی 2 دختر و یک پسرش و مادر و همسرش برای عزیمت به محل کارش راه می افتند اما در مسیر رفتن به آنجا اتفاقاتی برای اعضای خانواده اش می افتد که تک تک مجبور می شوند در شهر خود بمانند و به آن گرفتاری برسند. در نهایت خود او به تنهایی به ایستگاه قطار می رسد ولی در ایستگاه قطار گرفتاری ای برای خود او نیز پیش می آید که از قطار جا می ماند و شغل پیشنهادی را از دست می دهد. صفحه اینستاگرام رادیو حکایت:https://www.instagram.com/radiohekayatکانال تلگرام رادیو حکایت:https://t.me/radiohekayat1403لینک حمایت های ارزی و ریالی از پادکست رادیو حکایت:https://hamibash.com/Radiohekayat Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.