توضیحات
بی حرف و بی تفاوت، از پنجره اتاق کوچك و تاریکمان، نگاهم را به سقوط دانه های سفید برف دوخته بودم. تنها احساسی که در آن لحظه تجربه میکردم سرما بود. شال بلند دور شانه ام را به خودم فشردم و برای چندمین بار متوالی پیامی که دیروز از او دریافت کرده بودم را در ذهنم تکرار کردم: دلم برات تنگ شده دارم میام خونه، خیلی حرف ها هست که باید بهت بگم...اپیزودی دیگر از سری پادکست های داستانی در رادیو سودا: پادکست "زمستان عاشق نمی شود" نویسنده: شقایق مردانشاهی گوینده: ساجده فلاح زاده علی دهقان زاده میکس: بهاران پاییز کاور: مائده اسماعیل زادهلینک کانال تلگرام https://t.me/radiosodaلینک اینستاگرام http://instagram.com/radiosodaofficial