در این اپیزود از شبی میگویم که همهچیز شبیه فیلمها بود؛ شمعها، موسیقی، نگاهها… و پرسشی که همیشه فکر میکنی برای دیگران اتفاق میافتد: «با من ازدواج میکنی؟»
اما داستان فقط از آنجا شروع شد. بعد از بلهی من، پای خانوادهها وسط آمد، گفتگوها، تردیدها، مسئولیتها و تصمیمهایی که میتوانند مسیر یک زندگی را تغییر دهند.
این روایت، دربارهی همان فاصلهی کوتاه و عمیق است؛ فاصلهی میان شمعها و تصمیمها.
اولین نفر کامنت بزار
در این اپیزود نتیجه کنکور من میاد و اتفاق غیر م...
این اپیزود جاییه که عشق، ذوق، توجه، شیطنت و اول...
این اپیزود دربارهی اون لحظهایه که رابطه از دو...
🎧 سیشصت | فصل دوم:از پیام تا پیمان |اپیزود ۱:...
«وقتی همه چیز تمومشده به نظر میرسه، زندگی بهت...
🎧 اپیزود چهارم: بدترین حالت ممکن
گاهی فق...
گاهی فقط یک امضا، یک برگه، یا یک تشخیص اشتباه…<...
اون شب یه شب معمولی نبود...
شبی بود که کر...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است