آنچه بر پایه قرارداد، سنت یا قانون است، نمونهای که برای سرمشق به کار میرود و اجرای آن مورد پذیرش همه قرارمیگیرد.
اگر این تعریف استاندارد باشد، پس چرا گاهی دلمان نمیخواهد از آنها پیروی کنیم؟ چرا گاهی برای فرار از استانداردها، استانداردهای جدیدی میسازیم؟ چرا گاهی کسانی که خلاف قواعد زندگی کردهاند موفقترند؟
بالاخره برای موفقیت باید از قوانین پیروی کنیم یا آنها را نادیده بگیریم؟!
شاید پاسخ این سوال در این باشد که بدانیم چگونه نافرمانی کنیم؟
با ما از طریق کانالهای زیر در ارتباط باشید:
اینستاگرام: @echomedia.ir
تلگرام: @echopodcasts
کلاب هوس: کلاب اکو؛ توسعه مهارتهای فردی
«رنج نباید تو را غمگین کند. این همان جایی است که اغلب مردم اشتباه میکنند. رنج قرار است تو را هوشیارتر کند به اینکه زندگیات نیاز به تغییر دارد. چون انسانها زمانی هوشیارتر میشوند که زخمی شوند، رنج ...
«رنج نباید تو را غمگین کند. این همان جایی است که ...
گاهی سادهترین تصمیمها به اندازه مرگ سخت و قدر زندگی حیاتی میشوند. آن وقت است که میخواهی زمان متوقف شود، آسمان به زمین بیاید یا آن بخش از زندگی جزو عمرت نباشد!
گاهی همه زندگی برایت میشود « بودن ی...
گاهی سادهترین تصمیمها به اندازه مرگ سخت و قدر زن...
«فغان زین جدایی این ز خود بیگانگی
آنچه میخواهی نمیگویی، آنچه میگویی نمیخواهی
فغان زین ز خود بیگانگی»
خیلی وقتها با هم نه گفتوشنود داریم و نه حتی گفتگو، چون گفتنی اتفاق نمیافتد، دیر اتفاق میا...
«فغان زین جدایی این ز خود بیگانگی
آنچه میخواهی نم...
وقتی از دست میدهیم، چیزی شبیه معلق بودن پیدا میکنیم انگار به هیچ جا، حتی خودمان تعلق نداریم. احساس تنهایی، اندوه بیپایان و بیپناهی را همزمان تجربه میکنیم.
و شروع میکنیم به تنیدن پیله، پیلهای ب...
وقتی از دست میدهیم، چیزی شبیه معلق بودن پیدا میک...