ما کلید انداختیم و وارد خانهمان شدیم،
اما دیدیم قبلاً وارد شدهایم.
دیدیم قبلاً کفشمان را کندهایم و لباسمان را درآوردهایم ،
و گوشهای رها کردهایم. دیدیم هولهولکی چای دم کردهایم ،
و تلویزیون روشن کردهایم و پای برنامهی بیمزهای نشستهایم ،
و، بیتوجه به آن، روزنامهای ورق زدهایم و جدولش را نیمهکاره حل کردهایم. دیدیم نشستهایم و گوش سپردهایم به صدای یخچال که تیزتر از همیشه به گوش میرسیده. دیدیم قبلاً به این فکر کردهایم امشب خبری از دعوای زن و شوهر طبقهی بالا نیست.
دیدیم یکیمان شروع کرده است به مسواک زدن و دیگری به
ور رفتن با نخ دندان بسنده کرده. دیدیم پیشتر یکیمان رفته است بخوابد و آنیکی تا دم صبح دراز کشیده روی کاناپه و مشغول خواندن جلد دوم «جنگ و صلح» شده است، بیآنکه چیزی از آن سر در بیاورد، از بس فکرش مغشوش بوده. ما همهی اینها را دیدیم و بیآنکه کفشمان را بکنیم، لباسمان را دربیاوریم، یا مشغول مسواک
و نخ دندان و جلد دوم «جنگ و صلح» بشویم،
از خانه بیرون آمدیم، در را قفل کردیم، و به راه خود رفتیم .
در این حساب کاربری پادکست های تولید شده مجله مجازی تله چی به اشتراک گذاشته می شود.
https://t.me/TELECHI
مجله و رادیو مجازی
TELEchi
قسمت سوم : خروس
موضوع: سال نو
مخاطبان رادیو تله چی می ...
در این حساب کاربری پادکست های تولید شده مجله مجازی...
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود ونه دلی
چیزی نم...
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم ...