• 7 سال پیش

  • 23

  • 03:11

فانتین

Elahe Izadian
1
توضیحات
مادر,ظاهری فقیرانه و غمین داشت.وضع کارگری در او دیده می شد که بخواهد به زندگی روستایی بازگردد.جوان بود,آیا زیبا هم بود؟شاید,اما با این وضع و در این لباس زیباییش نمایان نمی شد.موهایش که یک حلقه بور از میان آن ها گریخته و برچهره اش آویخته بود تصور می رفت که پرپشت باشد.اما همه را به سختی زیر سرپوش باشلق مانند زشت و تنگی جمع کرده و بند این سرپوش را زیر چانه اش گره زده بود.خنده,دندان های زیبارا اگر شخص چنین دندان هایی داشته باشد نشان می دهد;اما این زن هیچ نمی خندید,چشمانش به نظر نمی رسید که مدت بسیار مدیدی خشک مانده باشند.پریده رنگ بود;وضعش نشان می داد که بسیار خسته و اندکی مریض است.دخترش را که در آغوشش به خواب رفته بود با آن نگاه خاص مادری می نگریست که طفلش را خود شیر داده است.(...),دست ها سوخته از تابش آفتاب و گزیده از لکه های سرخ ,سبابه سفت شده و قاچدار از سوزن ,یک شنل تیره رنگ پشمی درشت ,و یک پیراهن بلند و کفش های بزرگ داشت.این فانتین بود. فانتین بود.به دشواری شناخته می شد.با این همه اگر کسی به دقت ملاحظه اش می کرد می دید که هنوز زیباییش را دارد.چین حزن انگیز که به آغاز یک استهزا شبیه بود,گونه ی راستش را ناصاف می کرد.اما آرایشش ,آن آرایش هوایی مرکب از موسلین و روبان که گفتی از شادی ,از سفاهت و از ذوق موسیقی ترکیب یافته بود و مملو از پیرایه و آغشته به عطر یاس بود محو شده بود مانند یخچه های درخشانی که در آفتاب مثل الماس به نظر می رسند ;این ها آب می شوند و شاخه را سراپا سیاه برجا می گذارند. دو ماه از آن تاریخ می گذشت. در این مدت دو ماه چه ها به وقوع پیوسته بود؟هرکس می تواند تصور کند.

با صدای
ایزدیان
الهه ایزدیان
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads