• 3 سال پیش

  • 348

  • 22:23

اپیزود شش/ جادوی دینامیت

سه شنبه
0
توضیحات
خب به آخرین اپیزود نووه چنتو رسیدیم. تجربه عجیبی بود تو مرخصی ساعتی های سربازی با عجله پادکست ساختن. تجربه عجیبی بود با روزمرگی های زندگی جنگیدن. نمیدونم این آخرین اپیزود پادکستیه که میسازم یا نه؟ نمیدونم در آینده معنایی برام باقی خواهد موند که بخوام بخشی ش رو تولید محتوا کنم یا نه؟ فقط اینقد میدونم که این روزا داره سخت میگذره. این روزا هرچی معنا جمع کرده بودیم داره ازمون دزدیده میشه! جلوی چشممون و تو روز روشن! اینقد میدونم که حتی مشخص نیست اگه معنایی باشه فضایی باشه که بشه توش محتوایی گذاشت! به هرحال خیلی خوشحالم که توی این مسیر منو همراهی کردید و شنیدید منو. داستانم رو. و افکارم رو. خیلی خوشحالم که چند صباحی هرچند خیلی کوتاه امیدوار بودیم. چند صباحی تلاش کردیم. معنا ساختیم. تا باد چنین باد... در پایان شعر خیامی که امشب با خودم زمزمه میکردم رو میخوام بنویسم به این امید که یادم بمونه مضمونش رو تا بتونم بهتر خیابانی انتخاب کنم و غیره... این کوزه چو من عاشق زاری بوده ست در بند سر زلف نگاری بوده ست این دسته که بر گردن او میبینی دستی ست که بر گردن یاری بوده ست

با صدای
علی خدادادی

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads