داستان در صبح یک روز تعطیل پاییزی شروع میشه ، عروس و دومادی سوار بر ماشینی کلاسیک به جایی سمت کرج میروند تا عکاسی فرمالیته انجام بدن اما عکاس بدقولی کرده و دیر میرسه ، مشکل اصلی جاییه که پای یه قاتل سریالی بدنام هم به ماجرا باز میشه که همون اطراف پرسه میزنه!
💀
برای تماشای نسخه تصویری و اپیزودهای بیشتر ، به یوتیوب سرگیجه مراجعه کنید👇
💀
همچنین پادکست دوم ما (رادیو کایاک) رو پیشنهاد میکنم به هیچ وجه از دست ندین🎧
fatemeh
1 ماه پیشخیلی خوب بود😍😍😍
داستان در طی شرط بندی توی گاراژی مخروبه...
داستان در شب ماه خونین تهران اتفاق می ا...
داستان با سه رفیق داخل یه ماشین کلاسیک ...
داستان در مورد دو سارق جوان هست که کوله...
داستان در مورد آرمان پسر صاحب کافه ایست...
داستان در ادامه ماجراجویی های مهدی شبح ...
داستان در دهه های گذشته مورد پسر جوان ر...
داستان در مورد روزبه پسر جوانیست که برخ...
داستان در اولین روز عید جریان داره ، جا...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است