از تأسیس گروه پژوهشی آریانا تا راه‌اندازی و توسعه‌ی رستوران‌های زنجیره‌ای شیلا، فاصله‌ی بسیار زیادی است؛ اما آقای حسین اکبری، این مسیر را به‌رغم فراز و نشیب‌های زیادش طی کرده‌است.‏ حسین اکبری متولد 1353 در تهران و فرزند سوم از خانواده‌ای هفت نفره است. در دوران مدرسه، دانش‌آموزی معمولی بود و به قول خودش، اتفاقی در دانشگاه قبول شد؛ آن هم در رشته‌ی مهندسی صنایع دانشگاه شریف! همین اتفاق اما منشأ تحولات اساسی زندگی‌اش شد؛ کار در صنایع دفاع و شرکت بوتان، تاسیس یک شرکت مشاوره مدیریت و … همه‌ی فعالیت‌هایی است که اکبری در طول زندگی‌اش به‌واسطه‌ی تحصیلش انجام داده است.‏ در این قسمت با ما همراه باشید و بشنوید که چگونه می‌توان هم یک گروه پژوهشی موفق و صاحب نام را مدیریت کرد و هم یک رستوران زنجیره‌ای موفق داشت. حسین اکبری داستان زندگی‌اش را این‌گونه برای ما روایت می‌کند:‏ - دوران مدرسه و قبولی در دانشگاه در رشته‌ی مهندسی صنایع - کار در صنایع هوایی قدس و فروشندگی در مغازه‌ی پدر - اشتغال در شرکت بوتان و تأسیس و راه‌اندازی انجمن مهندسی صنایع ‏- ابتلا به بیماری سخت، چندین فعالیت و همکاری نافرجام و در نهایت، تأسیس گروه پژوهشی آریانا - گروه آریانا و حوزه‌های فعالیتش یعنی آموزش، مشاوره و انتشارات در قسمت بعد، ادامه‌ی داستان جذاب حسین اکبری و تاسیس شیلا را خواهید شنید. این قسمت از پادکست 10 صبح با حمایت سه‌کلیک و مو‌‌تن‌رو منتشر شده است. 10 صبح از این حمایت متشکر است و به آن افتخار می‌کند. برای اطلاع از خدمات این دو مجموعه می‌توانید به سایت آن‌ها سر بزنید: mootanroo.com 3click.com بعد از اتمام مصاحبه، آقای اکبری از ما خواستند توضیحاتی را در قسمت توضیحات پادکست اضافه کنیم؛ ما هم با توجه به رابطه‌ی استاد و شاگردی ایشان و میثم، تصمیم گرفتیم توضیحات ایشان را هم به‌صورت جداگانه ارائه دهیم. آقای اکبری برای ما و شما نوشتند:‏ ‏- من تلاش و امید به آینده را از مادرم و ارتباطات انسانی را از پدرم آموخته‌ام.‏ ‏- همسرم در دشوارترین روزهای زندگی در خانه و محیط کار و مهاجرت کنار من بوده و اگر دستاوردی داشته‌ام، مدیون پشتیبانی ایشان بوده است.‏ ‏- شیوه‌ی مدیریت من در آریانا و شیلا کاملاً گروهی بوده و من در هیچکدام از این شرکت‌ها بیش از عضو یک تیم متعهد نبوده و نیستم. برای همین هم در عدم حضور من بالنده به کار خود ادامه می‌دهند.‏ ‏- تجربه من از کسب و کار خانوادگی از جمله شراکتم با برادر و خواهرم تجربه‌ای دشوار ولی کاملاً موفق بوده است و از اینکه حدود 30 نفر از بستگانم در شرکت کار می‌کنند راضی هستم.‏ کلمات کلیدی: مدیریت پروژه، شکست، فرهنگ سازمانی، مشاوره مدیریت، مدیریت کسب‌و‌کار، واحد تجاری استراتژیک، بیانیه ماموریت (رسالت)، اسپانسرشیپ (حمایت)، هم‌بنیان‌گذار Keywords: Project Management, Failure, Organizational Culture, Management Consulting, Business Management, Strategic Business Unit (SBU), Mission Statement, Sponsorship, Co-founder