• 3 سال پیش

  • 52

  • 04:20:17
توضیحات
پادکست ویدیویی: https://www.youtube.com/watch?v=GRVgobAvZro&feature=youtu.be موضوع این جلسه درباره اینه که حافظ می‌گفت من خون دل می‌خورم، و خون دلم مثل آهو، تبدیل به نافه، تبدیل به مُشک، ماده‌ای معطر میشه. همونطور که خون دل در شکم آهوی مُشک تبدیل به ماده‌ای خوشبو می‌شه، خون دل خوردن من هم باعث ایجاد مُشک در وجود من میشه. و این بوی خوش به مشام من می‌رسه. حافظ از مکانیزم ایجاد مُشک در ناف آهوی خُتن برای شرح احوالات و تجربیات درونی خودش استفاده می‌کرد. چنین استفاده‌ای نه در شعر فارسی هست، نه در روش تحقیق گذشتگان. و روش تحقیق و نوع نگاه یا نگرش حافظ، امروزی بود. حافظ می‌گفت من هم مثل آهوی خُتن، مثل آهوی مُشک خون دل می‌خورم، که یک نافه‌ای حاصل از بوی گیسوی معشوق به مشامم برسه. یا صبا بوی نافه‌ی‌ موی تابدار معشوق رو، بعد از بسی خون دل خوردن برای من بیاره. به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها حافظ این بار و در اینجا مثل موضوع جلسه قبل، یک سیستم طبیعی رو در علوم زمانه خودش به کار گرفته بود تا توضیح بده که چطور مثل نافه حاصل از خون دل آهو، در دل حافظ نیز، خون دل او تبدیل به نافه‌ی گیسوی معشوق میشه. می‌خواست تئوری پردازی کنه که مسیر به نتیجه رسیدن خودش رو شرح بده.

shenoto-ads
shenoto-ads