توضیحات
در این قسمت و در ادامه موضوع قبلی، به برخی دیگر از اصطلاحات رایج بهای تمام شده می پردازیم.
هزینه یابی: محاسبه بهای تمام شده و موجودی کالای در جریان
کالای ساخته شده: جریان تولید آن ها کاملا طی شده و برای فروش آماده هستند.
کالای در جریان: محصولات یا موجودی هایی که ساخت آن ها تمام نشده است حتی به میزان بسیارکم.
تولید: تغییر شکل و ماهیت مواد اولیه طی مراحل مختلف به کالا به شکل دستی یا مکانیزه یعنی مواد خام به مواد ساخته شده تبدیل شود.
نرخ جذب سربار: نرخی است که هزینه های سربار را به محصول تخصیص می دهد. به طور مثال هزینه اجاره سوله کارخانه را چگونه باید به محصولات تقسیم می کنیم؟ این نرخ با توجه به نوع تولید متفاوت است. ممکن است متراژ کارگاه تولیدی، ساعت کار پرسنل یا وزن مواد اولیه را درنظر بگیریم.
هزینه های متغیر و ثابت: هزینه های متغیر، با افزایش میزان تولید همیشه افزایش پیدا می کند. برخی از هزینه ها هم مثل قبض برق ثابت و متغیر هستند. هزینه های ثابت هم مواردی هستند که ربطی به میزان تولید ندارند و همواره جزء هزینه ها محسوب می شوند. این هزینه ها در یک جا اهمیت بسیار زیادی پیدا می کند که سقف تولید است. یکی دیگر از وظایف بهای تمام شده، سنجش میزان تولید است تا هزینه ها را در این زمینه پیش بینی کند.
فرمول خرید خالص: خرید طی دوره + اضافات خرید – برگشت از خرید – تخفیفات خرید- کسورات خرید
موجودی کالای آماده برای فروش: موجودی کالای اول دوره + موجودی کالای ساخته شده طی این دوره
بهای تمام شده کالای فروش رفته: موجودی کالای آماده فروش – موجودی کالای پایان دوره
موجودی کالای پایان دوره: موجودی کالای تعدادی در انبارها که شمارش شده * نرخ آن
هزینه یابی محصول مشترک: گاهی اوقات وقتی شما محصولی را تولید می کنید، در کنار آن محصولاتی دیگر هم به شکل ناخواسته تولید می شود. (بطور مثال ضایعاتی که تولید می شود و مواد اولیه محصول دیگری می شود.) این دو محصول هزینه های مشترک دارند.
محصول اصلی: محصولی است که هدف تولید ماست و از ارزش اقتصادی بیشتری برخوردار است.
محصول فرعی: هدف تولید ما نبودند اما تولید آن ها اجتناب ناپذیر است.
محصول زائد: به شکل غیرقابل اجتناب تولید می شوند و معمولا ارزش فروش هم ندارند. این موارد بهایابی هم ندارند
نقطه تفکیک: نقطه ایست که تولید از آن قسمت قابل تفکیک است. هزینه های تا قبل از تفکیک مشترک و بعد از آن هزینه های مختص آن کالاست.
معادل آحاد تکمیل شده: سنجیدن کالای تکمیل نشده به اندازه کالای تکمیل شده است. چه از لحاظ مواد، دستمزد یا سربار