• 4 سال پیش

  • 52

  • 37:04

متافور ۲- شعری بی‌نام، آرسنی تارکوفسکی

کلاکت_متافور
0
توضیحات
شعری بی‌نام از آرسنی تارکوفسکی تنهایی محض و مطلق مربوط به یک جغرافیای خاص نیست! این درد مشترک ِ نوع‌بشر است. انسانی که در لحظه‌های تنهایی، کیفیت ِ آرامش‌دهنده‌گی ِ دین حتا، به فریادش نمی‌رسد! این درد ِ ریشه دوانده تا سلول‌های "تارکوفسکی"، ما را به تولید این پادکست علاقه‌مند کرد. شعر: فرومانده‌ام، شکننده و دشوار در یوغ ِ بخت بد. برای آخرین بار از هوس سخن می‌گویی. هوس نیست. ماتم است که شکنجه‌یمان می‌دهد. نویدهای گوش‌خراش یک پیامبر دنیای ازهم‌گسیخته را سامان نمی‌دهد. جرنگ جرنگ النگوها و یا اشک را چه سود با باد ِ گورستان‌ها، که در گوش‌هایمان می‌پیچد؟ تندباد ِ نبرد ِ مقدر همه وعده‌ها] ی آسمانی[ را خفه می‌کند. واژه‌ها ناکام می‌مانند. تو روحی گذرایی، من ابدی نیستم. هیچ چیز نمانده است: نه جان‌پناهی نه صلح، نه فرشته‌ای بر فراز ِ مَغاک بی‌ستاره و تو تنهایی، تنها در کائنات

با صدای
آرش ثابتی
محسن حسینی

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads