تا حالا به لحظههایی فکر کردی که همهچی رو انداختی گردن بقیه و گفتی "من بیتقصیرم"؟ یا با آدمایی طرف شدی که همیشه خودشونو قربانی میدونن؟
توی این اپیزود با رمان معروف «عقاید یک دلقک» از هاینریش بل همراه میشیم؛ داستان هانس شنیره، دلقکی که هم از بیشعوری بقیه زخم خورده، هم خودش ناخودآگاه داره همون کارو تکرار میکنه.
این کتاب فقط قصه یه آدم تنها نیست؛ یه آینهست. آینهای که نشونمون میده وقتی مسئولیت زندگیمونو گردن نمیگیریم، چطور تنهاتر و تلختر میشیم.
توی این اپیزود هم خلاصه داستان رو میشنوی، هم تحلیلش رو، و در آخر شاید یه تصویر واضحتر از خودمون پیدا کنیم.
اولین نفر کامنت بزار
در قسمت بیست و هشتم پادکست ارور 404 میر...
«کتابخانه بابل» یکی از مشهورترین داستان...
در این پادکست، با صدایی زنده و نمایشی، ...
رضا عاشق خانوم نادری پرستار توی آسایشگا...
در این قسمت، میریم سراغ زندگی مردی که ت...
وقتی دروغ، بلندتر از واقعیت فریاد میزنه...
یه روز بیدار میشی، پشت میزی نشستی که د...
این قسمت، یه شب تاریکه. جایی وسط ذهن جو...
چهار نابغه با ذهنهایی متضاد <...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است