زلیخا حس میکرد عشق یوسف به رسوایی و بدنامیش میارزد. انگار همین لحظات بود که حس پیرزن را در صف خریداران یوسف درک کرد. همان پیرزنی که با دوک نخریسی آمده بود یوسف را بخرد اما خودش هم میدانست که یوسف مال او نیست. زلیخا خیلی بیشتر از اینها به پیرزن شباهت داشت و از اینکه خواهان یوسف باشد خجالت نمیکشید. انگار خودش میدانست ملکه زیبایی مصر بودن، ثروت بیکران داشتن و خلاصه همه داراییش در مقابل داشتن یوسف چیزی نیست. اینک پادکست هان!قصه ارباب معرفتتهیه شده در گروه پادکستهای همیشه درمیانحمایت شده از سوی هایوب حمایت مالی از رادیوهان Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
Hosted by Simplecast, an AdsWizz company. See pcm.adswizz.com for information about our collection and use of personal data for advertising.
اولین نفر کامنت بزار
خداوندمان را سپاسها داریم که ما را به میهمانیش...
ما این ماه آمدیم به سوی آتشِ تو انی آنست نارا ا...
قرآن ماجرای دو همسر ابراهیم خلیل ساره و هاجر را...
داستان همه این ست که سلیمان که هیچ، سلطان عصر و...
هرگز کسی گمان می برد؟ آن سحره که به ستیز با موس...
مسئله فلسطین، مسئله همه ما ست. ما حق داریم و می...
روز قدس روز ایستادگی در برابر جالوتیان است. دست...
ای آزموده، آزمودت خدایی که تو را آفرید، پیش از ...
خدایا تو چرا این همه قسم خوردی؟ به ذات پاک خویش...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است