در شهر کوچک بلومینگ پریری، بعد از ناپدید شدن دیو ریس، همهی نگاهها به سمت همسرش لوییس چرخید؛ یک زن مسن و مهربان که همه اهالی شهر، خاطرات خوبی ازش داشتند. وقتی جسد دیو در حمام پیدا شد، لوییس تبدیل به یک مادربزرگ قاتل و تحت تعقیب پلیس بعنوان جنایتکار خطرناک شد
ترجمه، روایت و تنظیم : شهاب جعفری
از لینک زیر یوتیوب جنون ادواری را سابسکرایب کنید
از لینک زیر به سایت حامی باش بروید و از ما حمایت کنید
حمایت ارزی- ریالی از پادکست جنون
راههای ارتباط با ما:
اولین نفر کامنت بزار
برای پی بردن به عقاید و تفکرات یک قاتل و فهمیدن...
اکثر افراد بیخانمان در خیابانها حداقل یکبار، خش...
استفان و دوست دخترش آنه کاترین با ماشین خودشون ...
داستان مردی که لقبش، بزرگترین سارق آثار هنری تا...
کارآگاه شیلینگفورد و همکارش کارآگاه تونی، بعد ا...
یک رقصنده در تماس با پلیس فیرفکس کانتی، خبر مید...
همه چیز از مرگ یک جراح چشم به اسم مارک ساوش شرو...
هشدار: این داستان مناسب کودکان و افراد زیر 18 س...
کیسی دختر نوجوان و سیزده ساله حین چت کردن با د...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است