🎧 اپیزود سوم – طعم قدرت، طعم اعتراض
یه مهمونیه، ولی نه از اونایی که قراره توش لیوانا به هم بخوره.
لهب و جمیله وارد جمعی میشن که انگار یه چیزایی پشت صحنه داره میجوشه… و خب، یهدفعه همه چی به هم میریزه!
توی این قسمت، با آدم تازهای آشنا میشیم: ارحام. مردی که رستورانش شبیه هیچ جای دیگهای نیست.
یه جایی که غذاهاش فقط شکم رو سیر نمیکنن؛ اعتماد به نفس میسازن، آینده میچینن، شاید حتی مجسمه میشکنن!
👩🎨 دُرّه و پدرش، لهب، مثل دو سیاره هستن که دارن از هم دور میشن. گفتوگوهاشون پر از کشمکشه، پر از فکرهایی که به هم نمیخورن.
ولی با همهی این فاصله، یه چیز مشترک بینشونه: ترس. یا شاید امید. یا شاید هردو.
🌀 این اپیزود، جاییه که بعضی چیزا تو دل شخصیتها جابهجا میشه. یه تصمیم، یه لقمه، یه نگاه...
و لهب؟
یهجور تازهای بیدار میشه. شاید برای اولین بار، جوری نگاه میکنه که قبلاً بلد نبود.
📌 قسمت سوم «همیشه هبوط» هم تلخه، هم خوشمزه. یه قدم به جنون، یه قدم به جسارت.
اولین نفر کامنت بزار
🎧 اپیزود دوم – صدای شکم، صدای سایه
🎧 اپیزود اول – شروع سقوط یا آغاز قدرت؟...
🎭 درامرام | پادکست رسمی آثار نمایشی و...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است