راه رفتن فرزندم یک نقطه عطف توی زندگی من بود. میتونست کمکم از من دور بشه و راه خودش را پیدا کنه، میتونست مستقل بشه و دیگه به من نیاز نداشته باشه! فهمیدم که وظیفه مادری بودن من در این سنین کم، چقدر میتونه برای فرزندم ارزشمند باشه. فهمیدم که الان وقت یاد دادن و آموزش دادن به فرزندم هست، تا در بزرگسالی و زمانی که من نبودم، بتونه به راه خودش به تنهایی ادامه بده....
اگر دوست داشتید شما هم تجربههاتون را از این روزهای سخت با ما به اشتراک بذارید.
skolbehdari@yahoo.com
اگر تمایل داشتید میتونید عضوکانال تلگرام شده واپیزودها را از آنجا دنبال کنید، لینک عضویت 👇🏼
https://t.me/womens_Daily_routine
کانال یوتیوب هم در دسترس است👇🏼
https://m.youtube.com/@samirakolbehdari
برای تهیه نسخه خطی کتاب من نیز میتوانید با من در تماس باشید 😊
اولین نفر کامنت بزار
روزهایی که فکر میکردم خیلی سخت میگذرند، به سا...
برای جداکردن جای خواب فرزندم، خیلی تلاش کردم. ا...
منتنها زنی در دنیا هستم که برای فرزندم از کار ...
فرزند من هنوز یکروز سن داشت که تمام زندگی من را...
دوران شیرین بارداری یا ...؟ این روزهای شیرین، پ...
خاطره روز زایمان، هیچ وقت از یاد من نمیره 😊 لح...
من که عاشق لیست خرید سیسمونی بودم. یک لیست بلند...
جشن تعیین جنسیت نوزاد میتونه خیلی هیجانانگیز ...
این اپیزود اختصاص داره به شما و تجربههای شما ا...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است