دوستان شب بخیر
شمارهی دو هزار و پانصد و سیاُم
۱۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاهِ شب
«#پادکست_شماره_۹»
نام داستان: «#پیله_پروانه»
داستاننویس: «#نگار_قربانی»
خوانش و اجرا: «#طیبه_رضایی»
موسیقی :«#پیمان_یزدانیان #رشید_بهبودف #احمد_کایا »
صالحه مثل تمام سالهای نبودن خانمجان با شنیدن صدای باز شدن قفلهای در پرید روی پاگرد پلههای مشرف به حیاط و دید که آقاجان چقدر سنگین و آهستهآهسته به حوض نزدیک میشود. بعد از رسم دست و رو شستن آقاجان هر دو راه افتادند سمت ساختمان، ولی چرا آقاجان انقدر توی فکر بود و اصلاً نپرسید که چرا در حیاط قفل بود؟ مگر کسی بیرون نرفته یا کسی نیامده؟ صالحه فهمید که حال و روز آقاجان هم مثل خودش و پروانه روبهراه نیست. خیلی سریع سفرهی شام چیده شد. صالحه طبق دستورپخت خانمجان کتلت درست کرده بود که بویش تمام ساختمان و حیاط را گرفته بود. سر سفره بهانه آورد که پروانه کمی چاییده و میل ندارد و توی اتاقش خوابیده است...
برای حمایت از ما به لینک حامیباش داستان شب مراجعه کنید :👇🏻
#داستان_شب
@dastaneshab
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
اولین نفر کامنت بزار
دوستان شب بخیر
شمارهی دو هزار ...
دوستان شب بخیر
شمارهی دو هزار ...
دوستان شب بخیر
شمارهی دو هزار ...
دوستان شب بخیر
شمارهی دو هزار ...
دوستان شب بخیر
شمارهی دو هزار ...
دوستان شب بخیر
شمارهی دو هزار ...
دوستان شب بخیر
شمارهی دو هزار ...
دوستان شب بخیر
شمارهی دو هزار ...
دوستان شب بخیر
شمارهی دو هزار ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است