پیر به امیر عفریتان گفت: مرا طرفه حکایتی است. اجازت ده تا حدیث کنم. اگر ترا پسند افتد از سهیک خون او درگذر...
ادامۀ حکایت بازرگان و عفریت را بشنوید و ببینید چگونه داستان پیرمردها با حیوانهای مسخشدهشان جان بازرگان را نجات میدهد.
بعضی واژههای دشوار شب دوم:
تمتع برداشتن: همبستری کردبن
خداوند غزال: صاحب غزال
بذل کردن: بخشیدن، هدیه دادن
کابین کردن: به ازدواج درآوردن
تاس/طاس: کاسۀ بزرگ
سهیک: یکسوم
اولین نفر کامنت بزار
هزارویکشب چیست و از کجا آمده است؟ آیا واقعا شا...
در شب صفر هزارویکشب، حکایت شهرزاد آغاز میشود....
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است