این روزا که همهچی بوی ترس گرفته و آسمون بیشتر از هر وقت دیگهای ناآرومه،
آدم دلش میخواد که نه داد بزنه، نه هیاهو راه بندازه…
درست از دلِ سکوت.
این اپیزود دربارهی مردیه که انتخاب کرد تنها باشه،
نه چون شکست خورده بود، چون دلش میخواست توی سکوت خودش، دنیای خودش رو بسازه.
اریک ساتی، موزیسینی که با پیانوش نتهایی رو زد که هیچکس اون موقع جدی نمیگرفت،
اما سالها بعد، صدای خیلی از جریانهای خفن موسیقی شد.
اون توی دنیایی که همه دنبال سروصدا و قاعده بودن، یه مسیر شخصی ساخت؛
آروم، خاص، و بیادعا.
اینجا فقط داستان زندگی یه هنرمند نیست،
یه یادآوریه برای همهی اونایی که هنوز تو دل شلوغی و دلشوره، به لطافت و معنا فکر میکنن.
اولین نفر کامنت بزار
اگه یه روز از خواب پا شی و بفهمی صدا بر...
هرچی ازم مونده رو بعد مرگم آتیش بزن.
خطهایی که هرگز نخواندند
اگه یه روز یه ایستگاه عجیب وجود داشته ب...
پانو نمیخواست بمیره.
تو این اپیزود میخوایم سراغ یه آدم عجیـ...
یه جوون لاغر و خسته، بعدِ یه...
شبهای تبعید
تا ...
روزی که اینشتین گریست
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است