عنوان: «سکوتِ شب»
شب،
باز هم شب شد…
و من، کنار پنجرهای نشستهام
که سالهاست هیچکس بازش نکرده…
نه نسیمی، نه صدایی…
فقط خودم ماندهام
و سکوتی که
با بغض گره خورده…
دلم گرفته،
از آدمها،
از خاطرههایی که نمیروند،
از قولهایی که گفتند
و هیچوقت نماندند…
من هنوز هم همونم…
همون دیوونهای که
به جای «دوستت دارم»،
همیشه «مواظب خودت باش» شنید…
چقدر سخته،
وقتی بفهمی
بودنِ تو برای کسی
فقط یه عادت بوده…
نه عشق،
نه خواستن،
فقط یه عادتِ بیحس…
و حالا،
من موندم و شب
و یه دنیا حرفِ نگفته
که هیچکس نخواست بشنوه…
اولین نفر کامنت بزار
حسین جنتی
قطع قلم، به قیمت نان...
مکثی کرد و نوشت
ممنون که در دلم ریشه دوان...
این اثر نوشته ی بانوی هنرمند و توانا خانم شیوا ...
اجرای شعر تو باقلب ویرانه من چه کردی
متنی عاشقانه در خصوص آخرین دیدار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است