توضیحات

از متن:" فکر میکردم لوئیز امور را غافلگیر کرده ام، اما در واقع تسلیم آرامش پیروزمندانه ی او شده بودم (...) با بی صبری و شور و شوق دیدار آینده را انتظار می کشیدم. بار آخر به من گفته بود : " روستای وزله را می شناسید؟ ... "

وبعد به فرار من خندیده بود .....

یک هفته از دنیا کاملا فاصله گرفتم، برای دسترسی به من_ که غیر ممکن بود_ باید از تابوت درونی ام که با برگهای طلایی نقاشی شده بود می گذشتند . من در آن تابوت دست هایم را دور نام و تصویر لوئیز امور گره زده بودم و استراحت میکردم ."

آهنگ پایانی : فراری با صدای عصار



پاورقی: Veselay روستای وزله روستایی نزدیک پاریس که کلیسای معروفی مربوط به قرن دوازدهم میلادی دارد


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads