در فصل هفتم، کاترین بار دیگر وارد یکی از زندگیهای گذشتهاش میشود و اینبار خود را در قالب یک زن در سرزمینی بیگانه میبیند. در این زندگی، تجربههایی از رنج، از دست دادن، و تلاش برای بقا دارد. اما آنچه این فصل را برجسته میکند، باز هم حضور استادان است؛ آنها پس از پایان این زندگی، ظاهر میشوند و پیامهایی دربارهی دلبستگیهای دنیوی و ترس از مرگ منتقل میکنند.
یکی از نکات کلیدی این فصل، تأکید استادان بر این موضوع است که ترس، مخصوصاً ترس از مرگ، بزرگترین مانع رشد روحی انسان است. آنها توضیح میدهند که مرگ پایان نیست، بلکه مرحلهای برای آموختن و عبور به سطحی بالاتر از آگاهی است.
همچنین، استادان اشاره میکنند که همه ما وظایفی داریم، و باید از طریق عشق، خدمت، و پذیرش مسئولیتها، مسیر روحیمان را طی کنیم. این فصل تأملی است عمیق بر معنای زندهبودن و دلیل مواجهه با چالشهای زندگی.
اولین نفر کامنت بزار
در فصل ششم، دکتر وایس عمیقتر به بررسی تجربهها...
در فصل پنجم، روند درمان کاترین ادامه پیدا میکن...
در فصل چهارم کتاب استادان بسیار، زندگیهای ...
در این جلسه هیپنوتراپی، کاترین ناگهان خود را در...
در فصل دوم این کتاب پرفروش، دکتر برایان ال. وای...
در این فصل، دکتر وایس بیمار خود، کاترین...
استادان بسیار، زندگیهای بسیار کتابی الها...
فصل ۶:
با پشتکار و استمر...
در فصل ۵ کتاب اثر مرکب...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است