یه جوون لاغر و خسته، بعدِ یه شیفت طاقتفرسای کار توی معدن، خودشو با دستای زخمیش میرسونه به کلاس درس تو پاریس. نه واسه نمره، نه مدرک… واسه آیندهی ایران.
شبها یواشکی میره سر قراری که با دانشمندای معروف داره، تا یه روز بتونه علمو بیاره واسه ملتش.
و بین همهی این سختیها، تنها دلگرمیش نامههایییه که واسه مادرش مینویسه… نامههایی که هیچوقت به گوش کسی نرسیدن.
این اپیزود، یه روایت خاصه از زندگی کسی که فقط "پدر فیزیک ایران" نبود… یه قهرمان واقعی بود.
اولین نفر کامنت بزار
شبهای تبعید
تا ...
روزی که اینشتین گریست
کافه نیمهشب، یه جای خاص بین گذشته و حا...
توی این پادکست، روایتی متفاوت از گاندی ...
در شب سرد و طو...
همه فکر میکنن ...
کبوترهای والدو...
یه خواب عجیب و غریب! اونم خواب کی؟ خواب...
میدونستید ناصرالدین شاه اولین بار که پا...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است